×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

نقش خیال

هفتاد سالگی


شاعرٍجوان به شاهزاده خانم گفت: تو رو من دوست دارم

وشاهزاده خانم پاسخ داد: من هم تو رو دوست دارم،فرزندم

اما من فرزند تو نیستم.من مرد هستم و عاشقٍ توام. و او گفت:((من مادرٍچند پسر و دختر هستم،آنان

هم پدران و مادرانٍ پسران و دخترانی دیگر هستند،ویکی از آن پسرانٍ پسرانم از تو بزرگ تر است.))


شاعر جوان گفت:(اما من تو رو دوست دارم)


دیری نگذشت که شاهزاده خانم درگذشت.اما پیش از آنکه آخرین نفس او باز به اٌنفاسٍ بزرگترٍ زمین

بپیوندد،در نهفت زمین جانٍ خود گفت:محبوبم،یگانه پسرم،شاعر جوانم،شاید روزی فرا برسد که ما باز

به هم برسیم، ومن هفتاد ساله نباشم.))

برگرفته شده از کتاب :دیوانه و پیشگام و سرگشته جبران خلیل جبران 

چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 - 7:40:20 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://tinajoon.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 6 اردیبهشت 1394   9:07:47 AM

Likes 1